سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 811187

  بازدید امروز : 222

  بازدید دیروز : 218

میاب دان بیر سس

 
دانشجو، سربلندی دنیا ورستگاری آخرت دارد. [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: پنج شنبه 93/9/27::: ساعت 10:49 عصر

رامگاه مختار در کوفه +عکس

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

مختار,آرامگاه مختار در کوفه,تصاویر آرامگاه مختار در کوفه

آرامگاه مختار در کوفه +عکس
مختار بن ابی عبیدة بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن قسی بن هنبة بن بکر بن هوازن؛(1) از قبیله ثقیف؛ کـه قبیله مشهـور و گسترده‌ای از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، می‌باشد.(2) کنیه‌اش ابواسحاق(3)؛‌ و لقـبش کـیـسـان بود که فـرقـه کـیـسـانیه منسوب به او است. کیسان به معنای زیرک و تیزهوش است.(4)


طبق روایتی، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین می‌گوید: "لقب کیس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد."(5)
پـدر مـخـتـار ابـوعبـیده ثـقـفـی است که در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاکن شد.(6) وی یکی از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش ‍ کـسـری(ایـران) در زمـان عمر بود. (7) ماجرای رشـادت این دلیرمرد در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.(8)


مـادر مـخـتـار دومـه است که از زنـان بـا شخصیت بـود و او را صـاحـب عقل و رای و بلاغت و فصاحت دانسته‌اند.(9) وی ادب و فضائل اخلاقی را از مکتب اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) آموخت،(10) و در آغاز جوانی، هـمراه با پدر و عموی خود برای شرکت در جنگ با لشکر فُرس به عراق آمد و خاندان او همانند بسیاری از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و کوفه ماندند. مختار در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و پـس از شهادت آن حضـرت، بـرای مدتی کوتاه به بصره آمد و در آنجـا سـاکـن شد.(11)


علامه مجلسی(ره) می‌فرماید: مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اکرم را بیان می‌کرد و حتی مناقب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را برای مردم منتشر می‌ساخت و معتقد بود که خاندان پیامبر از هر کس برای امامت و حکومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از مصـایـبی کـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، ناخشنود بود.(12)
خاندان مختـار از شیعیان مخلص و علاقه‌منـدان بـه اهل بیت رسالت(علیهم السلام) بودند.

 

یاری رسانی به مسلم بن عقیل (ع)
بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـری، پـس از آن کـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامی داشت و رسما از او اعلام حمایت و پشتیبانی کرد.(13)
مختار به ابن غرق گفت: "هرگاه شنیدی که من قیام کرده‌ام، بـه مردم بگو: مختار به خونخواهی شهید مظلوم و مقتـول سرزمین کربلا و فرزند پیامبر خدا - حسین بن علی(علیهماالسلام) - قیام کرده است. به خدا قسم، همه قاتلان حسین را از دم شمشیر خواهم گذراند."


بلاذری می‌نویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود.(14) اما با ورود مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـی بـن عـروه، کـه مرد مقتدر و با نفوذ شیـعـه در کوفه بـود، نقل مکان کند. مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه برای جمع آوری افراد و گرفتن بیعت برای مسلم حرکت کرد. اما با دگرگونی اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.


ابن زیـاد دسـتور داد که دعوت کنندگان امام حسین(علیه السلام) و حامیان مختار با او بیعت کنند، وگرنه دستگیـر و اعدام می‌شوند. ابن اثیر نوشته است: هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در کوفه نبود و او برای جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتی خبر ناگوار دستگیری مسلم را شـنـیـد، بـا جمعی از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهای مسلح ابن زیاد بـرخـورد کـرد و در پـی یـک گـفت و گوی لفظی شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیری پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد.(15)
ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و شهادت مسلم و هانی، به شدت در جست و جوی مختار بـود و برای دستگیری او جایزه‌ای معیّن کرد.(16)


دستگیری مختار توسط ابن زیاد
یکی از دوستان مختار بـه نـام هانی بن جبّه، نزد عمرو بن حریث، نماینده ابن زیاد رفت و ماجرای مخفی شدن مختار را به عمرو اطلاع داد. عمرو به آن شخص گفت: به مختار بگوید مواظب خود باشد که تحت تعقیب است و در خطر می‌باشد. مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. وقـتـی چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: "تو همانی که به یاری پسر عقیل شتافتی؟ "مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم."(17)


ابن زیاد که عصبانی بود، عصای خود را محکم به صورت مختار کوبید، به طوری که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و بـه وی پناهنده شده است. ابن زیاد کمی آرام گرفت و گفت: "اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را می‌زدم." و دستور داد مختار را به زندان افکندند. همچنان در زندان بود تا امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.(18)


آزادی مختار از زندان
مختار، زائدة بن قدامه را محرمانه نزد شوهر خواهرش، عبدالله فرزند عمر بن خطّاب، به مدینه فرستاد و به او گفت: که ماجرا را به عبدالله بگوید و او از یزید برایش تقاضای عفو کند.
عبدالله، شوهر صفیه - خواهر مختار - بود. یزیـد و دیگر اموی‌ها برایش احترام قائل بودند. او نامه‌ای برای یزید فرستاد و برای مختار، که دامادش بود، تقاضای بخشش کرد. یزید هم بلافاصله، نامه‌ای به ابن زیاد نوشت که به محض رسیدن این نامه، مختار را از حبس آزاد کند.


مختار، که در یک قدمی مرگ بود، با نامه یزید نجات یافت و ابن زیاد او را خواست و به او گـوشـزد کـرد: اگر نامه امیرالمؤمنین(یزید)!! نبود، تو را می‌کشتم. حالا برو و در کوفه نمان. مختار به ابن زیاد گفت: بسیار خوب، من برای انجام عمره به مکه می‌روم و با این بهانه به نزد ابن زبیر آمد. مختار به ناچار به حجاز رفت؛ زیرا آنجا از سلطه بنی امیه آزاد بود و به عبدالله بن زبیر، که خود را حاکم و خلیفه می‌پنداشت، رفت.

 

مختار,آرامگاه مختار در کوفه,تصاویر آرامگاه مختار در کوفه

 
ابن غرق می‌گوید: در بین راه عراق به طرف حجاز، مختار را دیدم که یک چشمش ناقص شده بـود. عـلت را از او پـرسـیدم. گفت: "چیزی نیست، این زنازاده (ابن زیاد) با عصایش چشم مرا مـعـیـوب نمود." و تاکید کرد(خداوند مرا بکشد، اگر او را نکشم.) مختار همچنین به ابن غرق گفت: "هرگاه شنیدی که من قیام کرده‌ام، بـه مردم بگو: مختار به خونخواهی شهید مظلوم و مقتـول سرزمین کربلا و فرزند پیامبر خدا - حسین بن علی(علیهماالسلام) - قیام کرده است. به خدا قسم، همه قاتلان حسین را از دم شمشیر خواهم گذراند."(19)


بازگشت مختار به کوفه
همزمان با دعوت مختار و تهیه مقدمات قیام، عبدالله بن زبیر، سیاستمدار کارکشته‌ای به نام عبدالله بن مطیع، را که سابقه دوستی با مختار داشت، به استانداری کوفه منصوب نمود. تـاریـخ ورود اسـتـانـدار جدید بـه کـوفـه، پنج شنبه بیست و پنجم رمضان سال 65 ه ‍.ق بود.


مختار پـس از بریدن از ابـن زبـیـر و تماس‌هایی که با اهل بیت پیامبر(علیهم‌السلام) گرفت، مکه را به قصد عراق برای هدفی بزرگ ترک کرد؛ و به کوفه رفت.(20)
بلاذری نوشته است: مختار با قافله‌اش وارد کوفه شد و پیش از ورود به شهر، کنار رودخانه حیره رفت و غسل کرد، موهای خود را روغن زد و خود را معطر کرد، لباسی مناسب پوشید و عـمامه‌ای بر سر نهاد، شمشیر را حمایل کرد و سوار بر اسب وارد شهر شد. در ابتدای ورود، بـه مـسـجـد سـکـون - مـرکـز تجمع مردم در محله کنده - رسید. مردم از او استقبال گرمی کردند. مختار مرتب به مردم بشارت فتح و پیروزی می‌داد.(21)


مختار با رهبران شیعیان و یاران امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و کسانی که در حادثه عاشورا دخالت نداشتند - که آنان را (حسینیّون) می‌گفتند - ملاقات نمود و آنان را به بیعت و قیام دعوت کرد.(22)
مردم کوفه همگی به صورت نیمه مخفیانه با مختار بیعت کردند. اساس این بیعت و هدف از آن قیام، خونخواهی شهدای کربلا بود.(23) خبر ورود مختار به کوفه و گرایش عمومی مردم به او بـه گوش ابن مطیع رسید و قاتلان امام حسین(علیه السلام) همچون شمر بن ذی الجوشن و شبث بن ربعی و زید بن حارث، که از معاونان استاندار ابن زبیر بودند، خطر مختار را به او گوشزد نمودند و پیشنهاد دستگیری و حتی قتل مختار را به او دادند.


سرانجام عمال ابن زبیر، مختار را دستگیر کردند و به زندان انداختند.(24) مختار بـرای دومـیـن بـار بـه زندان افتاد. گوینـد زندانی شدن مختار همزمان با قیام توّابین بود.(25)
مجددا مختار از زندان برای شوهر خواهر خود، عبدالله بن عمر نامه‌ای نوشت و همانند گذشته، از زندان آزاد شد، اما با قید ضمانت. مختار پس از چند ماه زندانی شدن توسط عمال ابن زبیر، خلاصی یافت، و با یک حرکت حساب شـده مشغول برنامه‌ریزی برای قیام شد و جمعی از سران شیعه و بقایای توابین از طرف او مامور شدند تا از مردم بیعت بگیرند.


فلسفه قیام مختار
هـدف مـهـم و اصـلی مـخـتـار از قیامش غیر از خونخواهی امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا و دفاع از اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) نبود. برای اثبات این مطلب و درک فلسفه قیام مختار، به طور خلاصه، ادلّه ذیل بیان می‌شود:


1- مختار در ملاقات با سران شیعه در کوفه، هدف دعوت و قیام خود را چنین بیان می‌کرد:
همانا (محمد حنفیّه) فرزند علی، وصی و جانشین پیامبر، مرا به عنوان امین و وزیر و فرمانده بـه سـوی شما فرستاده و به من دستـور داده است تا کـسـانی که ریختـن خون حسین را حـلال دانـسـتـنـد بـه قتل برسانم و به خـونخـواهـی اهـل بیتش و دفاع از ضعفا قیام کنم. پس شما نخستین گروهی باشید که به ندای من پاسخ مثبت می‌دهید.(26)


2- در مـوضـعـی دیـگـر چـنـیـن گـفـت: "مـن بـرای اقـامـه شـعـار اهـل بـیـت و زنـده کـردن مـرام آنـان و گـرفـتـن انـتـقـام خـون شـهـیـدان بـه سـوی شـمـا آمـده‌ام."(27)
3- هـنـگـامـی کـه در زنـدان بـود، مـی‌گـفـت: "بـه خـدا سـوگـند، هر ستمگری را خواهم کشت و دل‌های مؤمنان را شاد خواهم کرد و انتقام خون(فرزندان)پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خواهم گرفت و مرگ و زوال دنیا هم نمی‌تواند مانع من شود."(28)


4- وی نـامـه‌ای مـحـرمـانـه از زنـدان بـرای تـوّابـیـن فـرسـتـاد و ضـمـن تـجـلیـل از حـرکـت انقلابی آنان، بشارت داد که "من به زودی به اذن خدا، از زندان آزاد خواهم شد و دشمنان شما را از دم تیغ خواهم گذراند و نابودشان خواهم کرد."(29)
5- در ملاقات نمایندگان شیعیان عراق با محمد حنفیّه و امام سجاد(علیه السلام) در حجاز، آنان اظهار داشتند که مختار ما را به خونخواهی شما دعوت کرده است. امام و محمد حنفیّه در پاسخ آنان، اظهار داشتند که ما خواهان این کاریم و بر مردم واجب است او را یاری دهند.(30)


6- در بـازگـشت سران شیعه از مدینه به کوفه، مختار در جمع آنان اعلام داشت: "مرا در جنگ با قاتلان اهل بیت و خونخواهی حسین(علیه السلام) یاری دهید."(31)
7- مـخـتار به ابن غرق گفت: "به مردم بگو: هدف مختار و گروهی از مسلمانان، که قیام کرده‌انـد، خـونخواهی شهید مظلوم و کشته شده کربلا، حسین سرور مسلمین و فرزند دختر پیامبر سیّد مرسلین می‌باشد.(32)


8- در دیـدار مـحـرمـانه سران شیعه با ابراهیم اشتر و دعوت از او برای یاری مختار، یزید بن انس اظهار داشت: "ما تو را به کتاب خدا و سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خونخواهی اهل بیت او و دفاع از ضعفا و مظلومان دعوت می‌کنیم."(33)
9- در نـامـه ابـن حـنـفـیـّه بـه ابراهیم اشتر آمده است: مختار، امین و وزیر و منتخب من است و به او دسـتـور داده‌ام با دشمنانم وارد نبرد شود و به خونخواهی ما برخیزد، خود و طایفه و پیروانت او را یاری کنید.(34)
10- مختار در مراسم بیعت مردم کوفه با او گفت: "بیعت می‌کنید با من بر اساس کتاب خدا و سنّت پیامبرش و خونخواهی اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)." (35)
11- شعار قیام مختار "یا لثارات الحسین" بود.(36)

 

مختار,آرامگاه مختار در کوفه,تصاویر آرامگاه مختار در کوفه

 

 


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


میاب دان بیر سس

ابوالفضل روزی طلب
اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک